این داستان غمناک است. اگر حوصله ندارین نخونین. ???? *قسمت ۱* *????چند وقت پیش،شبکه* *تلویزیونی SHOW TV ترکیه گفتگوی مردی ۵۳ ساله را نمایش می‌داد. او میگفت:* *بچه بودم، بزرگترین آرزوم پوشیدن شلوار بود. اون موقع ها شلوارهای گل گلی می‌پوشیدیم یک روز پدرم گفت: چون می‌خواهید مدرسه بروید، براتون شلوار می‌خرم از همون شلواری که پسر کدخدا داره. ما سه برادر بودیم و رفتیم بیرون روستا کنار جاده تا پدرمون برگرده. دو نفرمون مدرسه می رفتیم ولی آخرین برادرم هنوز کوچیک بود و منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هنردوست باربری در کرج گروه تلگرام مشکین شهر گروه تلگرام مشگین شهر گروه تلگرام خیاو چت خیاوگپ خیاو مشکین اوشاغلاری مشگین اوشاخلاری لاو 85 | بهترین و بزرگترین سایت عاشقانه و زیبای ایران مهندسی دانش پرستاری: از کلاس درس تا جامعه فروش ارزان محصولات و دی وی دی های آموزشی خرید نو اخبار تعطیلی مدارس ❤ لبریز از ماه ❤